خاطره پر کشیدن مادر گنجه ای

ساخت وبلاگ

این نوشته کوتاه روایتگر داستان حقیقی پرکشیدن مادری است که حتی محل خاکسپاری او معلوم نیست.

 چند روز بعد از زلزله 69 امداد گران مادری با مصدومیت خفیف پیدا کردند و به هلی کوپتر امداد منتقل کردند. 

از آنجا که ذات مادر دلسوز و جویای حال خانواده و نزدیکان است احوال آنها را از نزدیکانش پرسید که در ابتدا جواب شنید همه سالم هستند.

اما چند متر آنطرف تر پیرمردی نا امید در پرواز امداد  به مادر "زیبا" گفت: دروغ می گویند،همه مرده اند! 

روح لطیف مادر که طاقت شنیدن خبری به این تلخی را نداشت چشمهای رنگی خود را برای همیشه بست و دیگر بچه هایش نتوانستند هیچ نشانی از او پیدا کنند!

 

مردم و مطالبه گری...
ما را در سایت مردم و مطالبه گری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ganjehr بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 2 تير 1398 ساعت: 0:42